دانش سیاسی

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ

جنبش‌های اسلامی در آسیای مرکزی

جنبش‌های اسلامی در آسیای مرکزی 

محدوده جغرافیایی

آسیای مرکزی به منطقه­ای گفته می­شود که رودهای آن به آب­های آزاد جهان راه نمی­یابند و به نام ماوراء النهر نیز در تاریخ مشهور است[1] و مراد از آن بخشی از آسیای مرکزی است که در میان دو رود «آمودریا» و «سیردریا» جای دارد. دانشنامه ویکی­پدیا، پنج کشور ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان را واحدهای سیاسی تشکیل­دهنده آسیای مرکزی معرفی می­کند.


جنبش­های دو منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به دو دسته قبل و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تقسیم می­شوند.

 

الف. جنبش­های قبل از فروپاشی شوروی

1. جنبش باسماچی

زمینه

پس از انقلاب 1917 تصمیم­گیری برای اجرای یک سیاست ضدمذهبی و جدا کردن مذهب از دولت در دستور کار حکومت بلشویک قرار گرفت و دولت انقلابی برخوردهای خشونت­آمیز با پیروان همه ادیان داشت. پیش­زمینه این تصمیم­گیری، آموزه­های مارکس بود مبنی بر اینکه دین و مذهب مانع نوسازی و توسعه جامعه می­شود. مسلمانان از این سیاست حکومت بلشویک بسیار ضربه خوردند و مسجدها و مدرسه­های مذهبی آنها بسته شد، رهبران روحانی آنها مورد پیگرد قرار گرفتند و درآمدهای آنان مصادره شد. یکی از پیامدهای مهم این اقدامات خشن، جنبش باسماچی[1] در 1918 بود.[2]

 

رهبران

دو رهبر اولیه این جنبش، ایرگش­بیگ و محمدامین­بیگ بودند؛ ایرگش­بیگ یک مسلمان متعصب بود ولی محمدامین­بیگ جوانی آزادی­خواه بود که با روشنفکران نیز در ارتباط بود.

 

تاریخچه

مرحلة اول به اشتباهات حکومت شوروی و تندروی­ها و تیرباران­های بی­حسابِ دهقانان به ظنّ هواداری از باسماچیان، مربوط می­شود که از حیثیت شوروی­ها نزد مردم کاست و در عوض بر شهرت و اعتبار باسماچیان افزود، خاصه آنکه از میان اینان کسانی برخاسته بودند که به سبک عیّاران عمل می­کردند و نام و آوازه یافته بودند. این افراد به روس­ها حمله می­کردند و اموالشان را به تاراج می­بردند و غنایم را میان مردم تقسیم می­کردند، حال آنکه مسلمانان از تعرّضشان مصون بودند. با حمله به روستاهایی که مهاجران روسی در آنها سکونت و به کشاورزی اشتغال داشتند و توافق با قشون مهاجرین توانستند «حکومت موقت فرغانه» را تشکیل دهند و سازمانی اداری و نظامی پدید آوردند. این حرکات اندک اندک رنگ طغیان و شورش مردمی به خود گرفت و روسها در ترکستان با وضعی سخت و ناگوار روبرو شدند.

مرحلة دوم قیام در پی اقدام­های نظامی شوروی در خیوه آغاز شد. جمهوری خلقِ خوارزم (خیوه) در آوریل 1920 اعلام موجودیّت کرد و جمهوری خلق بخارا در سپتامبر 1920 تأسیس شد. رفتارِ خشن سربازان روسیِ مأمور مصادرة مواد غذایی، و احضار ناگهانی مشمولان مسلمان در تابستان 1338 برای خدمت در ارتش سرخ آتش شورش باسماچیان را از نو برافروخت و سبب شد که مسلمانان دسته دسته به آنان بپیوندند. در 1922 ارتش سرخ موفق به تصرف دوشنبه شد و عده­ای زیادی از باسماچی­ها به مناطق جنوبی از جمله افغانستان و ایران گریختند. مقامات شوروی احساس کردند که موقع مناسبی فرا رسیده است تا سیاست ایجاد رخنه را مؤثرتر اجرا کنند و بیدرنگ اقدام­های نظامی را با امتیازاتی سیاسی و اقتصادی همراه ساختند: اراضی موقوفة ضبط شده را مسترد و محاکم شرع را در درة فرغانه موقتاً دایر کردند و مالیات­ها را به نصف کاهش دادند و آذوقة مردم را تأمین کردند و دست به اصلاحات ارضی و آبی زدند. این اقدامات نتیجه بخشید و دهقانانِ خسته از ناآرامی­ها کم­کم به کارکردن علاقه­مند شدند. اعلام عفو عمومی نیز بسیاری از دهقانان را از باسماچیان دور کرد. به موازات اینها، عملیات نظامی بر ضدّ باسماچیان همچنان ادامه داشت.[3]

مرحله سوم دوران افول باسماچی­ها است که از سال 1924 رهبران این جنبش یا در نبردهای نظامی با ارتش سرخ از بین رفتند و یا به مناطق دیگر گریختند. در سال 1931 با اعدام ابراهیم­بیگ از رهبران باسماچی، این جنبش خاتمه یافت.[4]

 

ایدئولوژی

جنبش باسماچی، یک حرکت ملی مذهبی بود که ماهیت شهری و دهقانی داشتو درصدد جدایی از روسیه کمونیستی برآمده بودند، اما در این میان از شعارهای اسلامی نیز برای تحقق اهداف خود استفاده می­کردند.[5]



[1]. محمدرضا حاتمی و مرتضی بحرانی، دایرة المعارف جنبش­های اسلامی (تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1392) ج: 4، ص: 1

[1]. باسماچی در زبان روسی به­ معنای یاغی است و در زبان تاجیکی به­معنای حرکت ضدانقلابی است. در واقع باسماچی، لقب اهانت­ آمیزی بود که روس­ها به قیام کنندگان مسلمان می­دادند، اما به­ مرور زمان استفاده از این واژه توسعه پیدا کرد و به بسیاری از انواع حرکت­های مسلحانه سیاسی نیز اطلاق گردید.

[2]. مجید محمد شریفی، انقلاب اسلامی ایران و بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز (اطلاعات سیاسی اقتصادی، خرداد و تیر 1388 - شماره 261 و 262) ص: 46

[4]. محمدرضا حاتمی و مرتضی بحرانی، همان، ص: 11

[5]. سیدمحمد موسوی، گونه­شناسی جنبش­های اسلامی در قرن بیستم (تهران: دانشگاه پیام نور، 1391) ص: 144


ادامه دارد

نظرات (۲)

ادامش کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی