اندیشه سیاسی قرضاوی
مقدمه: روش شناسی
قرضاوی، با سنجیدن مسائل در ظرف زمانی خود، ابتدا مقبولیت عقلی و لزوم عملی آن را متذکر میشود و سپس با استناد به آیات قرآن - آیاتی که چه بسا در وهله اول هیچ صبغه سیاسی و اجتماعی ندارد، بلکه بیشتر وجهه عبادی و اخلاقی دارد - و سنت پیامبر و خلفای اربعه، نظرهای خود را تحکیم میبخشد. در مواردی به اقوال معاویه و عمربنعبدالعزیز نیز استناد میکند. نکات دیگری در آثار وی به چشم میخورد که اجمالا به آنها اشاره میشود.
1. وی، دارای افکاری معتدل و فردی میانهرو است و معتقد است با اتخاذ راهحل میانه میتوان نیازهای جوامع اسلامی را برطرف کرد و با کشاندن متون اسلامی به صحنه اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ و محک زدن آن با معیار عقل میتوان به این مهم دست یافت. در همین راستا، وی مسائل جدید را با شیوه سنتی و استناد به آیات و سنت تحلیل میکند.
2. در اندیشه اجتماعی و سیاسی خود از دو غزالی بهشدت تأثیر پذیرفته است: یکی امام محمد غزالی صاحب کتاب احیاء علوم الدین و دیگری شیخ محمد غزالی صاحب کتاب الاسلام و الاستبداد السیاسی و کتابی پیرامون امام غزالی نگاشته است؛ سپس به مکتب ابنتیمیه و شاگردش ابنقیمجوزی گرایش پیدا کرده است و از میان معاصرین، آرای شیخ شلتوت بر وی اثرگذار بوده است.
3. معتقد به شیوه اجتهاد و تجدد است و آن را کلید حل معضلات مستحدثه میداند و از جمود بر مباحث تکراری شکوه میکند؛ آثار و فتاوای وی مؤید این مطلب است: نظریهپردازی در باب حفظ محیطزیست و استناد به آیاتی مانند «در زمین با فخر و تکبر راه مرو» و «زشتترین صداها، صدای الاغ است»، حرمت اولیه شبیهسازی و تجویز ثانویه آن برای رفع ضرورت.
4. در بحث تقریب معتقد است که بحث بر روی نصوص دینی برای اثبات حقانیت یک مذهب خاص، حاصلی جز افزایش اختلاف و مناقشات ندارد و آن را خلاف مصلحت میداند و از همین رو معتقد است که تبلیغ اهلسنت در تهران که پایتخت شیعی است، جایز نمیباشد.
5. مهمترین ضعف علمی وی، عدم استناد دقیق به منابع است و آثار وی به معنای دقیق پژوهشی نیستند.
الف. بستر اسلامی اندیشه سیاسی
1. جامعه اسلامی
در توصیف وی از جامعه اسلامی دو نکته به چشم میخورد:
الف. ویژگیهای جامعه اسلامی: مهمترین ویژگیهای جامعه اسلامی عبارت است از:
1. ربانیت: الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ. در این آیه خداوند، خود را مسئول تکامل امت اسلامی میداند.
2. حد وسط بودن: وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا
3. دعوت: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ
4. جهانیبودن: وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ
5. وحدت جامعه اسلامی: إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ
ب. مشکلات جامعه اسلامی: علت اصلی مشکلات امروزه مسلمانان، غفلت و دوری از حق است که سبب شده است مشکلاتی مانند عقبماندگی، ظلم اجتماعی، استبداد سیاسی، غربزدگی و استعمار فرهنگی، عدم وحدت، تحقیر در مقابل صهیونیسم، شیوع فساد و فحشا، فساد زنان و ... در جوامع اسلامی حدوث یابند. اما بهنظر وی مهمترین مشکل، ضعف رهبری است و معتقد است راه برونرفت از مشکلات این است که جهان اسلام، شیخالاسلامهای حقیقی خود را بشناسد.
2. حرکت اسلامی (بیداری اسلامی)
راهکار رسیدن به جامعه اسلامی مطلوب «حرکت میانهروی اسلامی» است که این یکی حرکتی عام است و همه جریانهای اسلامی را شامل میشود و آن را حرکتی میداند برخاسته از دردها و آرزوهای امت اسلامی که هدف اصلی آن وحدت و سعادت مسلمین است. ویژگیهای حرکت بیداری اسلامی عبارت است از: 1) جمع میان سنت و تجدد؛ 2) موازنهسازی میان ثابتات و متغیرات دین؛ 3) پرهیز از جمود فکری و تجزیه امت اسلامی؛ 4) فهم عام از اسلام که دارای ابعاد عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و قانونگذاری است.
مهمترین شخصیتهای بیداری اسلامی را محمدبنعبدالوهاب میداند و معتقد است حرکت بیداری اسلامی با اقدامات وی آغاز شده است و سپس به سیدجمالاسدآبادی، عبدالرحمنکواکبی، ابوالاعلیمودودی، عبدالقادرعودة، عمرمختار، عزالدینقسام، عباسمحمودعقاد و ... اشاره میکند.
اهداف بیداری اسلامی، نه تنها پیاده کردن قوانین اسلامی بلکه تثبیت ارزشها و اخلاق اسلامی است و تربیت اخلاقی مسلمین را مقدم بر اجرای قوانین شریعت میداند. قدس، مهمترین آرمان اسلامی است. جهانیسازی غربی را قبول ندارد و آن را بهمعنای آمریکاییشدن و شکل جدیدی از استعمار میداند و از سوی دیگر معتقد است اسلام توانایی رهبری جهان را دارد، چرا که از سه قوه نیرومند برخوردار است: وحدة الدار (دارالاسلام)، وحدة المرجعیة (قرآن و خلافت)، وحدة القیادة (خلیفه).
ادامه دارد