اندیشه سیاسی قرضاوی 2
ب. اسلام و سیاست
1. اسلام و سیاست
قرضاوی، معتقد است واژه اسلام سیاسی یکی از تعبیرات خودساخته سکولاریستها است که که با دو انگیزه این واژه استعمال میشود: اول اینکه القا کنند اسلام و سیاست از ابتدا از هم جدا بودند و در وضع اولیه این دو مفهوم هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ و انگیزه دوم تجزیه امت اسلامی است. این در حالی است که سیاست در بطن آموزههای اسلام نهفته است و معتقد است اسلام به دو دلیل همه عرصههای زندگی را تحت پوشش خود قرار میدهد:
1. در همه مسائل اصدار حکم کرده است؛ مثلا در مسائل سیاسی محض حکم صادر کرده است و حتی بخش عبادات فقه هم بیارتباط با سیاست نیست، زیرا برای ترک نماز، روزهخواری و ... حد و تعزیر تعیین کرده است.
2. شخصیت و هویتی که برآمده از تحقق همه احکام الهی است، لاجرم هویتی سیاسی است. اگر انسانی فرض شود که همه احکام شرعی را عمل کند، مانند امربهمعروف و نهیازمنکر، مبارزه با فساد و ستمکاری و ... نمایان خواهد شد که اسلام از سیاست جدا نیست.
معتقد است ورود اندیشه سکولاریسم به جهان اسلام، از پیامدهای استعمار کشورهای اسلامی به دست غربیان است و این توهم باطل از جانب آنان در جامعه اسلامی القا شد که اسلام فقط دین است و اثری از اصول و آموزههای سیاسی در آن یافت نمیشود. وی، بهشدت منتقد سکولاریسم است و به تبع آن از دو حادثه انتقاد میکند: 1) اقدام آتاتورک در سکولاریزه کردن ترکیه که زمانی تنها امپراتوری اسلامی بود؛ 2) متمایل شدن برخی دانشمندان دینی و مذهبی به اندیشه سکولاریسم که بسیار از این حادثه تعجب میکند و نمونه آن را علیعبدالرازق میداند.
2. فقه سیاسی
قرضاوی، با تحلیل تاریخی به انواع مختلفی از فقه دست مییابد:
1. فقه باطنی: مبتنی بر حداکثرسازی دوری از جامعه و درونگرا بودن است.
2. فقه ظاهری: مبتنی بر ظاهرنگری نسبت به متون و نصوص دینی است.
3. فقه خوارجی: مبتنی بر جواز هرگونه خشونت در راه اجرای احکام شرعی است.
4. فقه سیاسی: مبتنی بر سنت، مصلحت، تنوع و اهداف غایی اسلام است و در همه عرصههای زندگی حضور جدی دارد. وی، در باب فقه سیاسی سه مطلب را متذکر میشود:
الف. فقه سیاسی همگام با فقه عبادات رشد و توسعه پیدا نکرد و از همین رو دارای ضعفها و کمبودهایی است و شاهد بر آن اختلافنظرهای فراوان در باب مسائل سیاسی است؛ اختلاف در الزامی یا غیرالزامی بودن شورا، جواز یا عدم جواز دموکراسی، جواز یا عدم جواز مشارکت سیاسی زنان.
ب. بدعت بهمعنای مطلق نوآوری نیست، بلکه بسیاری از نوآوریها نیاز جامعه و به مصلحت جامعه اسلامی است، همانطور که در حدیث آمده است: هر کس روش پسندیدهای را وضع نماید، پاداش آن و پاداش همه کسانی که تا آخرالزمان آن را انجام میدهند، از آن او خواهد بود.
ج. از مسائل مهم در فقه سیاسی، تمایز سنت و سیره است؛ سنت در کنار قرآن از مصادر تشریع است، اما سیره تنها به افعال پیامبر اطلاق میشود که دلالت بر خصوص جواز دارد و وجوبِ آن برای همه مسلمین به دلیل جداگانه نیاز دارد.