دانش سیاسی

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ

اندیشه سیاسی قرضاوی 2

ب. اسلام و سیاست

1. اسلام و سیاست

قرضاوی، معتقد است واژه اسلام سیاسی یکی از تعبیرات خودساخته سکولاریست­ها است که که با دو انگیزه این واژه استعمال می­شود: اول این­که القا کنند اسلام و سیاست از ابتدا از هم جدا بودند و در وضع اولیه این دو مفهوم هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ و انگیزه دوم تجزیه امت اسلامی است. این در حالی است که سیاست در بطن آموزه­های اسلام نهفته است و معتقد است اسلام به دو دلیل همه عرصه­‌های زندگی را تحت پوشش خود قرار می­دهد:

1. در همه مسائل اصدار حکم کرده است؛ مثلا در مسائل سیاسی محض حکم صادر کرده است و حتی بخش عبادات فقه هم بی­ارتباط با سیاست نیست، زیرا برای ترک نماز، روزه­خواری و ... حد و تعزیر تعیین کرده است.

2. شخصیت و هویتی که برآمده از تحقق همه احکام الهی است، لاجرم هویتی سیاسی است. اگر انسانی فرض شود که همه احکام شرعی را عمل کند، مانند امربه­معروف و نهی­ازمنکر، مبارزه با فساد و ستمکاری و ... نمایان خواهد شد که اسلام از سیاست جدا نیست.

معتقد است ورود اندیشه سکولاریسم به جهان اسلام، از پیامدهای استعمار کشورهای اسلامی به دست غربیان است و این توهم باطل از جانب آنان در جامعه اسلامی القا شد که اسلام فقط دین است و اثری از اصول و آموزه­های سیاسی در آن یافت نمی­شود. وی، به­شدت منتقد سکولاریسم است و به تبع آن از دو حادثه انتقاد می­کند: 1) اقدام آتاتورک در سکولاریزه کردن ترکیه که زمانی تنها امپراتوری اسلامی بود؛ 2) متمایل شدن برخی دانشمندان دینی و مذهبی به اندیشه سکولاریسم که بسیار از این حادثه تعجب می­کند و نمونه آن را علی­عبدالرازق می­داند.

 

2. فقه سیاسی

قرضاوی، با تحلیل تاریخی به انواع مختلفی از فقه دست می­یابد:

1. فقه باطنی: مبتنی بر حداکثرسازی دوری از جامعه و درون­گرا بودن است.

2. فقه ظاهری: مبتنی بر ظاهرنگری نسبت به متون و نصوص دینی است.

3. فقه خوارجی: مبتنی بر جواز هرگونه خشونت در راه اجرای احکام شرعی است.

4. فقه سیاسی: مبتنی بر سنت، مصلحت، تنوع و اهداف غایی اسلام است و در همه عرصه­های زندگی حضور جدی دارد. وی، در باب فقه سیاسی سه مطلب را متذکر می­شود:

الف. فقه سیاسی همگام با فقه عبادات رشد و توسعه پیدا نکرد و از همین رو دارای ضعف­ها و کمبودهایی است و شاهد بر آن اختلاف­نظرهای فراوان در باب مسائل سیاسی است؛ اختلاف در الزامی یا غیرالزامی بودن شورا، جواز یا عدم جواز دموکراسی، جواز یا عدم جواز مشارکت سیاسی زنان.

ب. بدعت به­معنای مطلق نوآوری نیست، بلکه بسیاری از نوآوری­ها نیاز جامعه و به مصلحت جامعه اسلامی است، همان­طور که در حدیث آمده است: هر کس روش پسندیده­ای را وضع نماید، پاداش آن و پاداش همه کسانی که تا آخرالزمان آن را انجام می­دهند، از آن او خواهد بود.

ج. از مسائل مهم در فقه سیاسی، تمایز سنت و سیره است؛ سنت در کنار قرآن از مصادر تشریع است، اما سیره تنها به افعال پیامبر اطلاق می­شود که دلالت بر خصوص جواز دارد و وجوبِ آن برای همه مسلمین به دلیل جداگانه نیاز دارد.

نظرات (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی