اندیشه سیاسی قرضاوی 3
ج. حکومت و حاکمیت
1. حکومت بر اساس قرآن و سنت
یکی از مباحث اساسی این است که آیا از کتاب و سنت میتوان شاهدی بر پیوند یا جدایی دین و سیاست پیدا کرد؟
مدافعین جدایی دین و سیاست به دو دلیل استناد میکنند: یکی آیات و دیگری روایات.
· آیاتی که در آن واژه حکم به کار رفته است، مراد حکومت سیاسی نیست، بلکه قضاوت اراده شده است.
· روایات تأبیر النخل
پاسخ قرضاوی به دلیل اول این است که اولاً- اجماع وجود دارد بر اینکه قرآن کتابی است برای تدبیر و تنظیم روابط مردم و ساماندهی زندگی آنان؛ ثانیاً- آیات دیگر که در شأن امور سیاسی و تدبیر امت و خطاب به پبامبر (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است مانند آیاتی که از رجوع به طاغوت نهی میکند.
در باب دلیل دوم نیز معتقد است اولاً- این سخن پیامبر که «أنتم اعلم بشئون دنیاکم» از جنس وحی نیست؛ ثانیاً- این سخن پیامبر عاری از هرگونه حکم الزامی است و متضمن امر و نهی نیست.
قرضاوی در تائید نظر خودش مبنی بر جامعیت اسلام، به آیه وَنَزَّلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ تِبْیانًا لِکُلِّ شَیءٍ استناد میکند و سیاست و حکومت را نیز از مصادیق شَیءٍ میداند و تاریخ اسلام را شاهد بر تمرکز دین بر امور اجتماعی میداند و حکومتی کهبه دست پیامبر تشکیل شد، نخستین حکومت اسلامی بود و معتقد است تاریخ جامعه اسلامی - به جز این اواخر که سلطه غرب بر کشورهای اسلامی چنبره انداخت و اندیشه سکولاریسم به مرزهای اسلامی راه یافت - هیچ دورهای نبوده که جامعه اسلامی بدون حاکم باشد و یا اینکه انفصالی میان دین و دولت مشاهده شود و فراتر از این امور، ماهیت دین اسلام اقتضای سیاسی بودن و تشکیل حکومت دارد.
2. ویژگیهای دولت اسلامی
دولت اسلامی از سایر دولتهای موجود متمایز است و این تمایز هم در مبانی، اهداف و شیوهها است. این ویژگیها عبارتند از:
1. دولت اسلامی، دولت مدنی است که بر اساس بیعت و شورا عمل میکند.
2. دولت اسلامی، دولت جهانی (دولة مفتوحة) است که همه موحدان را شامل میشود و محور وحدت، توحید معبود است.
3. دولت اسلامی، دولت شرعی و قانونی است و قانون آن متخذ از قرآن و سنت پیامبر است و به همین دلیل سرپیچی از این دولت، مُجاز نیست.
4. دولت اسلامی، دولت شورایی است نه استبدادی؛ سلطنت وراثتی و دموکراسی غربی را قبول نداریم و معتقدیم از جهاتی نظریه شورا که برگرفته از قرآن و سنت است از دموکراسی غربی برتر است.
5. دولت اسلامی، دولت عادل است؛ عدالت، نخستین ویژگی عملی و عنصر مشروعیتزا برای دولت اسلامی است.
6. دولت اسلامی، دولت هدایت است نه جهالت؛ به این معنی که مهمترین دغدغه آن ترویج دعوت اسلامی در همه نقاط جهان است.
7. دولت اسلامی، دولت حمایت از حقوق ضعفا است؛ وجوب زکات و تلاش تدریجی برای الغای بردگی از همین رو میباشد.
8. دولت اسلامی، دولت تأمین حقوق و آزادیهای افراد است؛ حق حیات، حق تملک و حق امنیت از این قبیل است.
9. دولت اسلامی،دولت اخلاق و ارزشها است و دولت چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح موظف به رعایت ارزشهای انسانی در داخل و خارج است.
3. مشروعیت و حاکمیت
قرضاوی میگوید: «دولتی که اسلام خواهان تأسیس آن است یک دولت مدنی، قانونی، شورایی و مقید استکه مرجع و منبع آن اسلام است». منشأ حاکمیت و مشروعیت حکومت از ناحیه خدا و دین خداست، اما نه به این معنا که قدرت دارای تقدّس باشد آنگونه در غرب فهمیده میشود و حکومت دینی را معادل تئوکراسی بهمعنای حکومت خدا و نظریهای پدرسالارانه میدانند. چرا که حاکم در اسلام مقید است و موظف به اجرای شریعت اسلامی است و شریعت محدود کننده حاکم است. در اینجا به سخن ابوبکر استناد میکند که گفت:
تا آنجا از من اطاعت کنید که شما را به اطاعت خدا فراخوانم و چون به معصیت خدا روی آوردم از من اطاعت نکنید، اگر خوبی کردم مرا یاری کنید و اگر بدی کردم مرا باز دارید.
وی همچنین معتقد است که حکومت فعلی ایران که مبتنی بر نظریه ولایت فقیه است، از مصادیق تئوکراسی غربی نیست، بلکه مخلوطی از مشروعیت دینی و مردمی است و مواردی مانند انتخاب رهبر به وسیله مجمعی از اهل حل و عقد (خبرگان رهبری) را مؤیدی بر آن میداند.
4. دموکراسی و شورا
در آثار اولیهاش مانند الحلول المستودة دموکراسی غربی را رد میکند و بر آن انتقاداتی وارد میکند و بر نظریه اسلامی شورا تأکید میکند، اما در آثار اخیر خود مانند من فقه الدولة فی الاسلام از آن دفاع میکند و معتقد میشود که بخشی از سنت جزء تشریع نیست، بلکه امور دنیایی است که دین آنها را بر عهده خود انسانها نهاده و با ملاحظه اصول میتوان برای آن امور چارهجویی کرد. در اینجاست که به سازگاری اسلام و دموکراسی معتقد میشود میگوید قرآن بر اصول دموکراسی صحه میگذارد و هرگونه مخالفت با آن را ناشی از عدم شناخت دقیق اسلام و دموکراسی میداند. دموکراسی به نظر وی یعنی عدم تحمیل شرایط ناخواسته بر مردم که از طریق راهکارهای زیادی مانند انتخابات، همهپرسی، احزاب، مطبوعات و رسانهها و ... محقق میشود. به روایتی استناد میکند که آمده نماز جماعتی که مردم، آن امام جماعت را قبول نداشته باشند، مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد؛ سپس با استفاده از قیاس اولویت میگوید: بهطریق اولی، حاکم سیاسی که مورد پذیرش مردمی قرار نگیرد، حکومتش باطل و مشروع نیست.
در یک جمعبندی کلی، قرضاوی معتقد است اسلام قرنها جلوتر از طرح مفهوم دموکراسی، قواعد و معیارهای آن را معین کرده است، اما جزئیات آن را به اجتهاد دانشمندان واگذارده است.