دانش سیاسی

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ

اندیشه سیاسی قرضاوی 4

د. آزادی

1. امربه‌معروف و نهی ­ازمنکر

بحث انتقاد از حکومت و امربه­معروف و نهی­ازمنکر، رابطه مستقیمی با آزادی­های سیاسی و فساد حکومت دارد. قرضاوی می­گوید: از نظر اسلام، «حاکم» وکیل و کارگزار مردم است و موکل می­تواند وکیل خود را عزل کند؛ از این منظر حاکم نه تنها معصوم نیست، بلکه خطاپذیر و مسئول است، چنان­که علی­ابن­ابی­طالب (علیه­السلام) در مقام حاکم جامعه وقتی برای کاری مورد اعتراض قرار گرفت فرمود «رأی شما صحیح است و من خطا کردم».

به­ نظر قرضاوی، آزادی سیاسی یک ضرورت و تکلیف الهی برای جامعه اسلامی است و قابل سلب از طرف حکومت نمی­باشد و این امتیاز حکومت اسلامی از سایر حکومت­ها می­باشد و ترک این فریضه مساوی انحطاط جامعه اسلامی است. بنابراین، امربه­معروف و نهی­ازمنکر طبق دیدگاه قرضاوی همان کارکرد آزادی و نقد و مخالفت را دارد.

قرضاوی، حاکم را بر دو نوع می­داند: 1) حاکمی که به اسلام به­عنوان قانون زندگی معتقد است و بر اساس آن حکم می­کند؛ چنین حاکمی مشروع است هرچند گاهی به دلیل ضعف یا پیروی از هوای نفس در برخی امور جزئی دچار لغزش و انحراف شود؛ 2) حاکمی که به شریعت و قوانین اسلامی باور ندارد و احکام بشری را بر احکام الهی ترجیح می­دهد که چنین حاکمی فاقد مشروعیت است.

 

2. تحزّب

حسن ­البنا معتقد بود «در اسلام، حزب­گرایی وجود ندارد»، اما طبق دیدگاه قرضاوی هیچ مانع فقهی برای تشکیل احزاب و تعدد اندیشه درون حکومت اسلامی وجود ندارد، علاوه­بر این که عقلا تحزّب مانعی برای جلوگیری از استبداد سیاسی است. تنها چیزی که از نظر قرضاوی مهم است این است که احزاب اولاً- ملتزم به اصول و ارزش­های اسلامی باشند و ثانیاً- در جهت تحقق اهداف دشمنان حرکت نکنند.

قرضاوی، احزاب را وسیله­ای برای تحقق آموزه «نصیحت ائمه مسلمین» می­داند و وجود احزاب و تکثر آن، در حقیقت نوعی سازماندهی و تثبیت اصل امربه­معروف و نهی­ازمنکر است. احزاب، تنها مجاز به «نقد مشروع» می­باشند و آن نقدی علمی و کارشناسی است که در جهت خدمت به جامعه ارائه شده است.

به­نظر قرضاوی، تعدد احزاب همانند تعدد مذاهب است که هر کدام دارای اساس اسلامی هستند ولی از فلسفه و روش­های خاصی برخوردارند. بنابراین، تعدد احزاب به­معنای تفرقه و اختلاف نیست و نیز تأکید می­کند که تعدد احزاب، پدیده­ای وارداتی نیست، بلکه نوعی بهر­مندی از تجربه­های مفید است که مورد تشویق اسلام است؛ تاریخ اسلام نیز گواه بر وجود تعدد احزاب است، مانند آن­جا حضرت علی (علیه­السلام) خوارج را تا زمانی که دست به شمشمیر نبرده بودند، آزاد گذاشته بود.

 

3. زنان

از نظر قرضاوی، زن نیز همانند مرد، محق و مکلف است. در وجوب تکالیف شرعی میان مردان و زنان تفاوتی نیست، جز این­که به دلیل خاص استثناء شده باشد و به همین نسبت از حق حضور اجتماعی برخوردار است. نمادهای تاریخی بر مشروعیت حضور زنان در عرصه­های اجتماعی عبارت است از: سمیه اولین شهید زن در اسلام، زنانی که نامشان به­عنوان جنگجو در تاریخ ثبت شده است.

از نظر فقهی معتقد است که اولاً- تنها باید به نصوص معتبر و صریح استناد کرد و ثانیاً- شرایط زمانی و مکانی در بسیاری از روایات و فتاوایی که در مورد زنان وجود دارد را باید لحاظ کرد و بدیهی است که با تغییر شرایط، حکم نیز تغییر می­کند.

در مورد حاکمیت سیاسی و اداری زنان نیز معتقد است دلیلی بر منع وجود ندارد و حتی می­توانند مفتی و قاضی شوند و در این راستا به اقدامات عمر و عایشه استناد می­کند؛ عمر، زنی را به­عنوان مأمور بازرسی و مراقبت از اوضاع بازار تعیین کرد و عایشه نیز حق اجتهاد داشت و در مسائل سیاسی از جنگ تا صلح حضور داشت.

 

جمعبندی

در جمع­ بندی آرای قرضاوی، نکات زیر به نظر می­رسد:

1.       عقل سلیم به مدد شرع توانایی پاسخگویی به همه مشکلات و مسائل اساسی بشر را دارد.

2.       مشروعیت قدسی حکومت اسلامی را رد می­کند و آن را تماما برخاسته از اراده مردم می­داند.

3.       اصول قدرت بر سه مبناست: شورا، بیعت، انتخابات و این سه تمام محسنات دموکراسی است.

4.       به رؤیای حومت جهانی اسلامی می­اندیشد و آن شبه­ خلافتی است که سرزمین­های اسلامی را به یک واحد حکومتی تبدیل می­کند و آن با تأسیس دارالاسلام یا دولت اسلام محقق می­شود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی